۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

دلم برای بچه‌هایی می‌سوزه که چوب ندانم‌کاری برخی سیاست‌مدارها رو می‌خورن

فکرش رو بکن که خیلی‌ها تو زندان هستن در حالی که هنوز این بیرون سر این دعوا است که ما واسه چی ریختیم تو خیابون؟! می‌دونی مهتا؟ همین ندونم‌کاری‌ها و همین بی‌هدفی‌ها و چند‌هدفی‌ها باعث شده که یه حرکت اساسی تو ایران شکل نگیره.

من فکر می‌کنم هیچی به اندازه اصلاحات برای ایران مفید نیست! اما اصلاحاتی که تو ایران ازش اسم برده شد، از همون اول دروغین بود. مگه میشه پایبندی تمام و کمال به قانون موجود رو اصلاحات نامید؟ مگه میشه برای همچین تغییری هزینه داد؟ خیلی‌ها این اصلاحات رو بهونه کردند و برای تغییرات اساسی که اصلاحات واقعی بود به خیابون اومدن. گفتن از این طریق که بگیم خواستار اجرای همین قانون موجودیم، میایم بیرون تا خطری تهدیدمون نکنه. بعد که اومدیم بیرون و زیاد شدیم، حرف دلمون رو میزنیم. ولی همین بزرگترین اشتباه بود. این باعث شد تا از همون اول برآورد درستی از آدم‌هایی که تا آخرش می‌مونن به دست نیاد. این وسط خیلی‌ها فقط از آب گل‌آلود ماهی گرفتن و از نردبان خون و هزینه آدم‌های توی خیابون بالا رفتن.

حتی موسوی و کروبی هم این وسط برای موندن پای حرفشون زندانی شدن، تا مردم بودن، اونها هم موندن. تا وقتی اعتراضی بود اونها هم موندن. حالا که اونها رو گرفتن بازم همون آش و همون کاسه هست. بازم ملت تازه میگن ما واسه چی خیاونیم و از خیابون رفتن چی می‌خوایم؟ کاشکی از همون اول کسانی که به دنبال اصلاحات واقعی بودن(که خیلی‌ها میگن فقط با انقلاب به دست می‌آد)، صبر می‌کردن تا نتیجه کار این اصلاح‌طلب‌های فعلی مشخص بشه. کاش فکر نمی‌کردن اینطوری دارن زرنگی می‌کنن. حالا این همه آدم کشته شده و هنوز ملت می‌پرسن ما چی می‌خوایم؟ بعد سر این با هم دعواشون میشه.

برای همینه که کم کم آدم‌های کمتری میرن بیرون. اگه قراره تغییری انجام بشه، باید تکلیف روشن بشه. باید مردم یک‌دست بشن. باید سیاست‌مدارها حرفشون یکی بشه و یا حداقل راه اونهایی که حرفشون یکی نیست از هم جدا باشه. اگر هم به هم کمک می‌کنن، حد و مرز این کمک مشخص باشه و سهم هزینه دادن هر قشر هم همینطور.

مهتا می‌دونم حرفام یه کم نیش‌داره. می‌دونم الان می‌خوای بگی خودمونم این همه رفتیم بیرون. ولی توی زندان سخت می‌گذره، سخت!

و به من هم خیلی سخت می‌گذره که با وجود این سختی، هنوز ملت با هم دعوا می‌کنن که ما واسه چی داریم می‌ریم بیرون!

می‌دونی مهتا؟ الان موسوی و کروبی به هرحال دستگیر شدن. ولی برای اجرای بی‌تنازل قانون اساسی! کلی هم بهشون می‌چسبونن که با بیگانه‌ها بودن و این حرف‌ها. اونها به هر حال هزینه شدن ولی کاش برای یه هدف و آرمان واقعی هزینه می‌شدن. اونطوری همه مردم یک‌دست تا مدت‌ها پشتشون می‌موندن و یه‌جور تحمیل فرسایشی خواسته مردم به وجود می‌اومد. یعنی با گذشت زمان حکومت ناچار بود خودش رو اصلاح کنه. این روش زمان زیادی می‌برد ولی خون کمتری ریخته می‌شد و هدف هم ارزشمند بود. اما الان زمان و آدم‌ها برای یه جور فضای ابهام آمیز هزینه می‌شن که همونطوری که گفتم، این اتفاق برام خیلی سخته!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر